Wednesday, April 18, 2007

آن كه پرده را مي كشد

به كوچه بايد رفت
گرچه ماشين ها از ميان ما و آفتاب مي گذرند
به كوچه بايد رفت
اين همه آسمان در پنجره جا نمي شود.
مي خواهم در جنوبي ترين جاي روحت
آفتاب بگيرم
چراغ سقفي به درد شيطان هم نمي خورد
آن كه پرده را مي كشد
نمي داند
هميشه صداي كسي كه آن سوي خط ايستاده
فردا مي رسد
بگذار هر چه مي خواهند
چفت در را بيندازند
امشب از نيمه ي تاريك ماه مي آيم
وتمام پرده ها و رداها را
تكه تكه خواهم كرد
بگذار براي بادبادك و شب تاب هم
اتاقي حوالي جهنم اجاره كنند
من هم خواهم رفت
مي خواهم پيراهنم را به آفتاب بدهم
گراناز موسوی

تلخ بازی قمر در عقرب


با اینکه این روزها خیلی اعصابم خورده و دلم می خواد برم توی دشتی بیابونی و فریاد بزنم اما توصیه می کنم اگه حال خوشی دارید یا حتی ندارید برید و تئاتر تلخ بازی قمر در عقرب رو ببینید. تا روز جمعه هم بیشتر اجرا نداره. این تئاتر جایزه بهترین تئاتر داتشجویی رو برده و گرچه مضمون نداره اما در عوض تئاتر خوبیه.
شبی که تئاتر رو دیدم از اینکه همه ی آدم هایی که بازی می کنند چهره شون برام آشناست خیلی ذوق کردم. تا حالا هیچ کدومشون رو در نقش بازیگری ندیده بودم. حدود یک ساعت و نیم هم خندیدم چون بچه ها خیلی عالی بودند. موسیقی تئاتر هم در حد خدا بود
تئاتر حدود یک ساعت و چهل و پنج دقیقه است. بلیطش هم 2000 تومنه. ساعت 7:30 در تالار مولوی. در خیابان 16 آذر

Thursday, April 12, 2007

تغییر نگاه دیگران با کمپین

این مسافرت با تمام سفرهایی که در 20 سال بهار عمرم رفتم خیلی فرق دارد. احساس تازگی و نو شدن پیدا کرده ام. از دنیای شلوغ شهری بریده ام، با هیچ کدام از دوستانم ارتباطی ندارم اما جاده ها قلبم را به سوی آن ها پرواز می دهد. دور از دنیای مألوف با دفترچه ها و فرم های امضا کمپین در دست از خواسته های به حقمان می گویم. در کوی و برزن آگاهی می پراکنم. احساس می کنم دنیا را جور دیگری تجربه می کنم. نامه ی زن ا ورق می زنم. از زنانه بودن جنبشمان می خوانم، از استقلال جنبش زنان، واژه های مقاله نوشین در مورد حجاب اجباری را نمی خوانم، قورت می دهم. تشنه ی آموختن، هر چه را می آموزم تجربه می کنم.
بحث حضور مردان در جنبش زنان که ناهید در مقاله اش آورده چه قدر همیشه برایم چالش برانگیز بوده است. با نظر نوشین که در پاسخ به ناهید از مردان به عنوان متحدانی که به جنبش می پیوندند، یاد می کند، موافقم. او معتقد است جنبش زنان در گام اول باید زنانه باشد. جنبش زنان باید راه ها و روش های نو را ابداع و کشف کند و تاریخ، نهاد و سنت های خود را پی ریزی کند. در این راه مردان متحدانی هستند که به جنبش می پیوندند، اما در مرحله ای که زنان توانسته اند کمی روی پای خود بایستند. مقاله ی ناهید عزیز که تمام می شود تاریخ 28 فروردین را به آن اضافه می کنم و بالای صفحه می نویسم: مهم و عالی بود.
پروین از سیاست های خیابانی در جنبش زنان گفته است. از اینکه در 22 خرداد سال گذشته زنان زیادی از برخورد نیروهای امنیتی در هفت تیر واهمه داشتند. به همین دلیل در جمع هم اندیشی با تجمع در خیابان مخالفت کردند. اما کسانی که به این کار اعتقاد داشتند، تجمع را برگزار کردند گرچه پاسخ آن سرکوب بود و هست. زیر بعضی از جملات آن خط می کشم و چندین بار آنها را می خوانم.
فرم ها را در می آورم و از مطالبتمان می گویم. یک تنه در برابر تمام سوال ها و انتقاد ها می ایستم. هر جوابی که می دهم احساس می کنم انرژی ام ده برابر می شود. دیگر از اینکه یکی از این مردان بگوید زن ناقص العقل است و مغزش کوچکتر از مردان است، عصبانی نمی شوم، جواب می دهم. استدلال می کنم و از واقعیت های جامعه می گویم. انگار دنیا را در چشمان دیگران تغییر می دهم.
دو یار دیگر جنبش زنان به کمکم می شتابند. پدر از قدرت زنان می گوید و از تبعیضاتی که بر زنان می رود گله می کند. مادر با صدای بلند از زنان زحمتکشی می گوید که این جامعه و فرهنگ مردسالار حق آنان را خورده است. پدر از حقوق نداشته مان می گوید و دنیا را چنان زنانه توصیف می کند که برق شادی در نگاهم می درخشد. با خود فکر می کنم وجود چنین پدری غنیمت است. پدری با نگاه جنسیتی که کور جنسیتی دیگران را بی پاسخ نمی گذارد. در برابر تمام مران افسار گسیخته ای که تا حرفی از حقوق زنان می شنوند شمشیر را از رو می بندند، می ایستد. مادرم با نگاهی نگران به من، به یکی از فامیل ها می گوید:«نمی دونی برای این امضاها چه هزینه هایی می دن.» لبخند می زنم و به امضاهای جدیدم خیره می شوم.

2/ 1/ 86
**********************
این پست رو در اوایل فروردین امسال، در راه سفر نوشتم. گذاشتنش روی وبلاگ رو فراموش کرده بودم.
شماره 22 زنستان که بیرون اومد مقاله ی پروین اردلان و ناهید کشاورز هم روی سایت قرار گرفته که به نظر من خیلی مقالات خوب و راه گشایی بودند. کاش مقاله ی نوشین احمدی هم بود که بهش لینک می دادم.
مقاله پروین اردلان: جنبش زنان در خیابان
این هم مقاله نوشین احمدی در مورد کمپین یک میلیون امضا و اعضای بازداشت شده کمپین که در دفتر ادوار خوندش: آن دو قصه گوی زندان زنان، و ادبیات تخیلی کمپین یک میلیون امضاء / نوشین احمدی خراسانی
**********************
می خواستم در ادامه در مورد ناهید و محبوبه بنویسم احساس کردم اگه یه پست جدا بذارم بهتره.

Tuesday, April 03, 2007

اعضای کمپین یک میلیون امضا در اوین

توی پست قبلی اومده که دیروز 5 عضو کمپین تغییر برای برابری دستگیر شدند. امروز 14 فروردین 3 نفر از اونها آزاد شدند اما ناهید کشاورز و محبوبه حسین زاده رو به اوین منتقل کردند و وکیلشون خبر داده که قرار بازداشت براشون صادر کردن. دیروز از این مسئله واهمه داشتم که اتفاق افتاد. خیلی نگران ناهید و محبوبه هستم. نمی دونم این بازداشت چه قدر طول می کشه.

Monday, April 02, 2007

پنج تن از اعضای کمپین "یک میلیون امضا" بازداشت شدند

چه قدر ناخوشاینده که من اولین پست سال 86 رو با خبر بازداشت پنج تن از دوستانم در کمپین تغییر برای برابری، امروز در پارک لاله شروع کنم.
متن خبری که در زنستان اومده رو کپی پیست می کنم
:

نويسنده: گروه خبر زنستان

تعدادی از اعضای کمپین " یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز" که امروز در پارک لاله به جمع آوری امضا می پرداختند، بازداشت شدند.
ناهید کشاورز، سارا ایمانیان و همسر وی، محبوبه حسین زاده و سعیده امین بعد از بازداشت ابتدا به اداره مفاسد اجتماعی وزرا انتقال داده شده و بعد به کلانتری صد و چهار میدان نیلوفر تحویل داده شدند. بعد از ساعتی پرسش و پاسخ بازداشت شدگان بار دیگر به اداره مفاسد اجتماعی وزرا انتقال داده شدند و امشب را در بازداشت به سر خواهند برد.
مسولان کلانتری به خانواده های بازداشت شدگان گفته اند که فردا صبح به کلانتری صد و چهار مراجعه کنند تا وضعیت بازداشت شدگان را پیگیری کنند.