Monday, July 30, 2007

برای اینکه آزاد شوید باید از محضر اقای احمدی نزاد عذرخواهی کنید!

توجه کنید... توجه کنید:

آهای کسانی که ادعا می کنید رئیس جمهورتون خیلی صبور و مردمیه حالا نگاه کنید که چه طوری به خاطر کینه ی شخصی داره از دانشجویان انتقام می گیره... از اولش هم مشخص بود این پروژه جعل لوگوی نشریات امیرکبیر از کجا آب می خوره:

دیدار خانواده های دانشجویان دربند امیرکبیر و دانشجویان آازد شده با کروبی و شرح شکنجه ها توسط آنان:

مادر احسان منصوری نیز با ابراز نگرانی از وضعیت فرزندش گفت: بعد از آزادی ۵ نفر از دانشجویان، احسان منصوری و دو همکلاسی او پس از گرفتن وعده آزادی از مسوولین زندان، با اصلاح صورت و پوشیدن لباسهای تمیز، به سمت اتاقی شیک و مبله راهنمایی شدند تا بدون اطلاع قبلی از آنها فیلم اعترافات گرفته شود که این عمل با اعتراض و مخالفت بچه ها مواجه شده و ناکام ماند. اخیرا نیز بازجویان به دانشجویان اعلام کرده اند:«برای اینکه آزاد شوید باید از محضر اقای احمدی نزاد عذرخواهی کنید!» این درحالیست که هیچ یک از این افراد به واسطه تهدیدات قبلی مدیریت دانشگاه در روز حضور احمدی نژاد در پلی تکینیک در دانشگاه حضور نداشتند. خانم منصوری همچنین از قول فرزندش چنین نقل کرد که:«پوست از سر ماکنده اند و به زور اعتراف به کار نکرده گرفته اند، از بیرون باید به داد ما برسید، باید بر همگان روشن شود که در اینجا چه می گذرد.»

Sunday, July 29, 2007

شکنجه دانشجویان در بند 209 اوین


نمی دونم اخبار شکنجه ها رو در سایت ها دنبال می کنید یا نه اما واقعا اون چیزهایی که خانواده ها در نامه به شاهرودی ذکر کردند به
حدی دردناک بود که هنوز از کابوسش رهایی پیدا نکردم..... آزارهای جنسی یکی از شکنجه های دانشجویان بوده ... ولقعا در قرون وسطی زندگی می کنیم با این حاکمیت پست و اقتدارگرا.


رنجنامه افشا گرانه خانواده هاي مجيد توكلي،احمد قصابان واحسان منصوري به همراه جزئیات تکان دهنده ای در مورد شکنجه دانشجویان


جزئیات تکان دهنده دیگری از شکنجه دانشجویان بازداشت شده فاش شد

مادر احسان منصوری در منزل عبدالله مومنی اعلام کرد: فرزند مرا شکنجه کرده اند


صحبت های برادر مجید توکلی در مصاحبه با رادیو فردا: برادر مجيد توکلی، در گفت و گو با راديو فردا از ملاقات پدرش با مجيد توکلی خبر می دهد و از وضعيت نامساعد جسمی وی ابراز نگرانی می کند.
او می گويد: « وزير اطلاعات گفته است که دانشجويان شکنجه نشده اند. من می خواهم بدانم ايشان روی چه حسابی می گويند که اين دانشجويان شکنجه نشده اند. در حالی که پدر من از وقتی با برادرم ملاقات کرد، بيمار شده است.»
برادر اين فعال دانشجويی در ادامه از آنچه پدرش از وضعيت مجيد توکلی برايش تعريف کرده می گويد و اضافه می کند که پدرش به دليل مشاهده وضعيت جسمی نامساعد برادرش بيمار شده است: « دلم می خواست پدرم را روزی که از تهران به شيراز بازگشت می ديديد. او اصلا باور نمی کرد که برادرم اينقدر تحت فشار و شکنجه باشد. آن طور که پدرم می گويد وضعيت مجيد واقعا وخيم است. احسان منصوری هم همينطور است. مادر او فقط گريه می کرد. حالت صورت برادرم خيلی وخيم بود. اعتصاب غذا هم کرده است، ضعيف شده است. اعتصاب غذای او به اين دليل است که بی گناه است و به زور می خواهند از آنها به دليل کاری که نکرده اند، اعتراف بگيرند. »



بیانیه سازمان عفو بین الملل در خصوص بازداشتهای ۱۸ تیرماه ۸۶


سازمان ديده بان حقوق بشر:دانشجويان زندانی برای اخذ اعترافات اجباری تحت آزار و اذيت قرار گرفته اند


وخامت حال مجيد توكلي با گذشت ۱۵ روز از آغاز اعتصاب غذا


در پروژه اعتراف گیری؛ پس از احمد قصابان، نوبت به مجید توکلی رسید

Sunday, July 15, 2007

دانشجويان را آزد كنيد

اول از همه يه روشنگري كنم. با اينكه ديروز ايسنا از زبان حداد اعلام كرد كه سه تا از دانشجويان اميركبير(پويان محموديان‏،‏ مقداد خليل
پور و مجيد شيخ پور) آزاد شدند اما تا اين لحظه خبر از آزادي كسي نرسيده. براي 5 نفر از دانشجويان اميركبير از جمله اين سه تا و
علي صابري و عباس حكيم زاده قرار وثيقه گذاشتند كه متأسفانه ميزانش خيلي زياده. براي هر دانشجو 80 ميليون تومان وثيقه گذاشتند. فكر نمي كنم همه ي خانواده ها بتونند اين وثيقه رو تأمين كنند.



ديروز هم برنامه مشاركت رو نرفتم. مي دونم كه الآن با سركوب هايي كه شديم هيچ جايي براي جمع شدن ندارم حتي همون دفتر كوچك ادوار رو‏ اما غير از اينكه كار داشتم، به حضور بعضي ها در اين مراسم واقعا اعتراض داشتم كسي مثل شكوري راد. اما خوب چاره اي نداريم. به قول بچه ها بايد اتحادمون رو به رخشون بكشيم. به نظر مي رسه برنامه ي خوبي بوده.

اين پوستري هم كه بالا آپلود كردم. اين دوست عزيز داره نصب مي كنه و زحمت طراحي اش رو هم تارا جون‏ گرافيست زنستان كشيده كه واقعا دستش درد نكنه. خيلي خوب شده.

اين ها رو هم بخونيد:

بیانیه ۳۲۰۰ دانشجویی پلی تکنیک: دانشجویان دربند را آزاد کنید

پيشنهاد گنجی برای حمایت از دانشجویان زنداني: برگزاری روز اعتراض به نقض حقوق بشر در ایران

Monday, July 09, 2007

هجوم نیروهای امنیتی به دفتر ادوار همراه با شلیک تیر هوایی

خبر رو که شنیدم داغ کردم. باز هم گریه کردم مثل صبح که خبر بازداشت بچه های شورای مرکزی دفتر تحکیم رو شنیده بودم.
مریم شبانی نوشته به دفتر که حمله کردند و تیر هوایی شلیک کردند. بچه ها رو که می بردند به مردمی که جمع شده بودند گفته اند: « عملیات بازداشت معتادان موادمخدر است، متفرق شوید.»


خبر:

حمله نيروهاي امنيتي به سازمان ادوار تحكيم وحدت، شلیک تیر هوایی و بازداشت اعضاي آن


روزمزگی ها: به ادوار تحکیم هم حمله کردند


Sunday, July 08, 2007

6 تن از اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت بازداشت شدند


ادوارنیوز: نیروهای انتظامی و لباس شخصی صبح امروز (18تیرماه) با حمله به تحصن اعضای شورای دفتر تحکیم وحدت در برابر درب ولی عصر دانشگاه پلی تکنیک این دانشجویان را بازداشت کردند.

به گزارش خبرنگار ادوارنیوز اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت که از ساعت 6 صبح امروز در پاسداشت 18 تیرماه و در اعتراض به ادامه بازداشت 8 دانشجوی دانشگاه پلی تکنیک در برابر دانشگاه پلی تکنیک متحصن بودند مقارن ساعت 7:30 دقیقه با حمله نیروهای انتظامی و لباس شخصی بازداشت و به نقطه نامعلومی منتقل شده اند. گزارش شاهدان عینی از درگیری دانشجویان پیش از بازداشت با پلیس حکایت دارد.

محمد هاشمی، علی نیکونسبتی، مهدی عربشاهی، بهاره هدایت، حنیف یزدانی و علی وفقی اعضای بازداشت شده شورای مرکزی تحکیم هستند.

شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت با انتشار بیانیه زیر از صبح امروز در برابر دانشگاه پلی تکنیک متحصن شده بودند. در بیانیه این اتحادیه دانشجویی آمده است:

به نام خدا
برخاسته ایم تا بانگ بیدارباش سردهیم
بیانیه اعلام تحصن شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در پاسداشت 18 تیر

در دوران نشست و سکوتِ جامعه ایرانی، و در زمانِ انفعال و سردرگمی روشنفکر و سیاستمدار مدعی، و آن هنگام که صدای کوسِ استبداد بر آستانِ بلندِ میهنمان سرآساییده و چتر حیاتش بر اول و آخر ایرانمان گسترده است، و در کویی که نجوای شهادتِ شاهدِ شریفِ شرفِ نسلمان شهید عزت ابراهیم نژاد به گوش می رسد، و در روزگاری که عزت و اقتدار میهنمان برپای ذلت و ناتوانی حاکمانمان بر آب رفته است؛ برخاسته ایم تا بانگ بیدارباش سردهیم و جامعه ی ایرانی و روشنفکران و سیاستمداران و شاهدان شریفِ شرفِ نسلمان و آستانِ بلندِ تاریخِ میهنمان و عزت و اقتدارمان را بازخوانیم.


هرچند دنیای دانشگاه و حدیث رفته بر آن در چند صباح گذشته از این، و در این کنونِ پر سئوالِ بی جواب، به رنگِ سیاه ظلم و ستم آغشته است. ما که خاطر از دشنه ی سبزوار داریم و یادمان با زندان و تعلیق و تعطیل و ستاره رنگین است؛ در انتظار آزادی دوستان دربندمان ننشسته ایم؛ که ایستاده و استوار چون آنان برای رهایی شان رها از خویش گشته ایم.


شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در شرایطی اقدام به تحصن در راستای استیفای حقوقی از دست رفته می کند که انفعال و مصلحت سنجی پاره ای از روشنفکران و سیاستمداران بر جای حقیقت گرائی و حق محوری نشسته است. در نتیجه غبار یأس و ناامیدی دامن جامعه را آلوده است. ما فریاد نسلی هستیم تاوان پرداز نخواسته ها و نکرده ها. مگرنه اینکه نسل ما نسل بی انتخاب است؟ نسلی که پرسشهایش بی پاسخ و کنشش واکنش تعبیر می شود. رسالت روشنفکر دمیدن در شیپور آگاهی است. آگاهی از رهگذر شنیدنِ پاسخِ پرسش حاصل می شود حال آنکه روشنفکران زمانه ی ما را یارای برآمدن از پس پرسشهای ما نیست.


نگاه به قدرت به مثابه ابزار سلطه بر مردمانی که در شناسائی و خواست حقوق شهروندی خویش درمانده اند مشخصه ی کنش سیاستمداران و حاکمانی است که در پس نقاب عدالت و آزادی و دینداری دروغینشان پنهان شده اند، و در این میان نسل ماست که مسرور از نقاب برافکندن از چهره ی دروغین مدعیان، منادی عدالت و آزادی است. دانشگاه زنده است پس نسل ما زنده است، و فریاد آزادی و عدالت و دموکراسی و حقوق بشر از کنه وجود آن سربرمی آورد.


امروز هیجدهم تیرماه ، هشت سال پس از تیرماه جاودان یکهزار و سیصد و هفتاد و هشت ـ روز تبلور روح اعتراض دانشگاه بر استبدادزائی و استبدادخوئی ـ بود. پس امروز که کوله بار پرسشمان از علل استبداد رفته بر وجودمان، پاسخی از صدائی نمی شنود به بست سرور حیات منحصر به فرد خویش نشسته ایم تا به مردمان و نسلمان و روشنفکران و اساتیدمان و سیاستمداران و حاکمانمان، بود وجود پرسشهایمان را در این زمانه ی سراسر نیاز که کویر تشنه ی عطشناک جستجوگر ذهنمان لطافت بارش بارانی را احساس نمی کند، یادآور شویم. از این رو بدانید که هم اینک به بست غم ننشسته ایم. که آرمانهایمان بساط بستمان است.



شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت
18تیرماه 1386

تمامی اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت بازداشت شدند

قاب های خالی

خبر را که به آنها می دادی به چشمانشان نگاه می کردم. ناگهان احساس کردم که چیزی برای هزارمین بار در نگاهشان فروریخت. آن چنان دردناک بود که اشک در چشمانم حلق زد. راه می رفتی و از بزرگ بودنت می گفتی اما نمی دانستی که کوله بار تجربه آنها انگار دیگر بزرگ بودن را نمی فهمد.

زندگی عکس می شد و من تو را که می دیدم یاد او می افتادم. چه قدر به هم شبیه بودید در آن لحظه ها. جواب های او را به خودم از زبان تو به آن دو سرد و گرم چشیده روزگار می شنیدم. می خواستم شهید شدنت را تبریک بگویم در این دنیای تیره و تار که انگار برای ما هر روز تارتر می شود اما نمی توانستم. کاش دردی را که در نگاه آن دو بود تو هم می فهمیدی.

وفتی می گفتی به افق های دور فکر کن و او جواب می داد افق های دور زندگی تو تیره و تار است. با جسارت می گفتی خوب افق باید تیره باشد، خنده ام می گرفت اما سرم را که بر می گرداندم و بهت پیرمرد را می دیدم لبخند بر لبم می ماسید.

حاضر جوابی ات مرا یاد او می انداخت. انگار او تکرار می شد اما با شمایل دیگری....

حتی اگر دیشب کمی فضا را تلطیف کرده باشم برای آزار ِ کمتر تو، خوشحالم. همیشه عذاب او را از بودن در حصار خانه و سوال های پیاپی خانواده حس می کردم و افسوس می خوردم که کاری نمی توان بکنم.

می فهمیدم که تو هم ناراحت هستی و سعی می کنی که آرام باشی. پایان راه را هیچ کدام از ما ندیده بودیم. اما تو و او حتی اگر پایان راه را دیده بودید باز هم همین راه را انتخاب می کردید. دیشب انگار این شکم به یقین رسید....

*************

خبر صدور حکم محرومیت از تحصیل 7 نفر و احضار 25 نفر از بچه های امیرکبیر رو که به مامان دادم.

چند دقیقه سکوت کرد و ناگهان گفت: «باورم نمی شه. امیرکبیر چه قدر فعال داره. اینها واقعا عجیبن. چه قدر مردم بی تفاوت شدن. چرا آخه باید وضع این طوری باشه. بیچاره خانواده های بچه ها...»

به جمله امیرکبیر چه قدر فعال داره که می رسم توی فعلش می مونم. داره؟ یا داشته؟ راه می رم و هزار بار تکرار می کنم. داشته، نه، داره.... داره، نه، داشته....

*************

برگه های A3 رو که ورق می زدم، رویداد ها مرا می برد به دورانی که دوست داشتم در آن زمان دانشجو می بودم. به آخرا که رسیدم انگار سقف بر سرم خراب شد. اسمش چه قدر در این برگه ها تکرار می شد و در آخر عکسش...

تصویرش می رفت و می آمد. شب هایی که نمی خوابید و ساعت هایی که خیره به دیوار فکر می کرد. با خودم می گفتم به چی فکر می کند؟

در فکرش حالا می دانم که چه می گذشت. حالا که به حاصل کارش نگاه می کنم، این گذشته نیست که می بینم، انسانیتش است که بر سرم کوبیده می شود.

Friday, July 06, 2007

شاکی دیروز روزنامه سلام، رئیس جمهور امروز شده است



در آستانه ی 18 تیر هیچ چیز برایم دردناک تر از دیدن این عکس نبود. متحجر، امروز رئیس جمهور شده است. دست نشانده ای که هر کاری که خواست در این دوسال کرد و هنوز هم کینه توزی می کند به جای مهروزی دروغینی که وعده داده بود.
امروز که دانشجویان بی گناه پلی تکنیک در بند هستند به خاطر اعتراض به حضور احمدی نژاد در دانشگاهشان، می توانیم ردی از حضور این آقا را در 18 تیر سال 78 هم ببینیم


توضیح عکس: در دادگاه روزنامه سلام یکی از چهار شاکی این روزنامه محمود احمدی نژاد بود

عکس از سایت نوروز: سلام توقیف شد اما راه سلام باقی ست

به معجزه اعتقاد ندارم


از اینجا بدم می آید. نمی توانم خودم باشم. نمی توانم بنویسم که چه بلایی سرم آمده و چه قدر روزهایی که می گذرونم، تلخ اند. گرچه دوستانم می دانند که اتفاق تلخ زندگی ام چیست. نمی دانم چرا همه انتظار دارند من آرام باشم؟
کسی چه می داند که در این غروب روز جمعه چه قدر دلم گرفته است و چه قدر دلتنگم. اقرار می کنم که هیچ چیز آرامم نمی کند . گرچه به همه می گویم که خوبم اما حقیقت ندارد. روزی نیست که گریه نکنم و حتی لحظه ای نیست که خاطراتم آزارم ندهد.
به معجزه اعتقاد ندارم چون می دانم برای ما هیچ وقت اتفاق نمی افتد. گاهی فکر می کنم نتیجه این وضعیت این است که روانی می شوم. وقتی ساعت ها به چیزی فکر می کنم و توانایی انجام هیچ کاری را ندارم نمی توانم بگویم که حالم خوب است....
آری،حقیقت این است که تا مرز دیوانگی گاه پیش می روم...

Wednesday, July 04, 2007

بیانیه دفتر تحکیم وحدت در مورد وضعیت دانشجویان امیرکبیر

سایت ادوار نیوز فیلتر است نمی تونم به بیانیه در اونجا لینک بدم. بیانیه تو سایت خبرنامه امیرکبیر هم هست که از اونجا می تونید بخونید:

این خبرهایی که در بیانیه در مورد شکنجه و ناراحتی های جسمی و روانی دانشجویان برای اعتراف گیری اومده موثقه و تمام خبرها حکایت از وضعیت بد دانشجویان در زندان داره:


در روزهای گذشته اخباری موثق مبنی بر استفاده از چشم بند و سایر وسائل مرتبط در طول مدت بازداشت، انتقال دانشجویان به سلولهای انفرادی، بی خوابیهای طولانی و ایجاد فشار روانی بر آنها انتشار یافته است که بر خلاف ماده ۶ قانون احترام به آزاديهاي مشروع و حفظ حقوق شهروندي است که بیان می دارد: “در جريان دستگيري و بازجوئي يا استطلاع و تحقيق از ايذاي افراد نظير بستن چشم و ساير اعضاء، تحقير و استخفاف به آنان، اجتناب گردد.”

در روزهای گذشته اخباری موثق مبنی بر ضرب و شتم دانشجویان جهت اعتراف به گناه نکرده انتشار یافته است و برخی از افرادی که با این دانشجویان ملاقات کرده اند از وجود کبودی در برخی از اعضا بدن این افراد سخن گفته اند. این اقدام نیز تضاد با اصل سی و هشتم قانون اساسی است که بیان می دارد: “هر گونه شکنجه برای گرفتن اقرار و کسب اطلاع ممنوع است اجبار به شهادت، اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار قانونی است. متخلف از این اصل طبق قانون مجازات می شود” و همچنین در تعارض با ماده ۹ قانون احترام به آزاديهاي مشروع و حفظ حقوق شهروندي است که بیان می دارد: “هرگونه شكنجه متهم به منظور اخذ قرار و يا اجبار او به امور ديگر ممنوع بوده و اقرارهاي اخذ شده بدينوسيله حجيّت شرعي و قانوني نخواهد داشت”......


روزه سياسي انجمن هاي اسلامي دانشجويان دانشگاههاي مشهد براي همراهي با دانشجويان دربند پلي تكنیك

Tuesday, July 03, 2007

هم میهن توقیف و ایلنا تعطیل شد

خبرش رو دیروز شنیدم. چند وقتی بود که فشار روی خبرگزاری ایلنا به علت انعکاس اخبار دانشگاه و برخورد با دانشجویان زیاد شده بود تا اینکه دیروز مدیر عامل ایلنا استعفا داده و خبرگزاری فعلا تعطیل شده.
روزنامه هم میهن رو توقیف کردند. فکر می کردم این اتفاق بیفته. تو این سایت رجانیوز که مستقیما نزدیکان احمدی نژاد آپ دیتش می کنند چند روزی بود در مورد عطریانفر و کرباسچی زیاد می نوشت البته با ادبیات کیهانی. از اون جایی که رجانیوز هم مثل کیهان وقتی چیزی می نویسه باید انتظار داشته باشی یکی دستگیر بشه و یا روزنامه ای توقیف بشه، می تونستم حدس بزنم هم میهن توقیف می شه.


غلامحسين كرباسچي، مديرمسوول و صاحب امتياز اين روزنامه درباره‌ي توقيف روزنامه و ابلاغ آن به خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) گفت: دادسرا طي يك ابلاغيه‌ي كتبي به ما گفته كه ديگر روزنامه منتشر نشود. گفته‌اند كه مراحل دادرسي اشكال داشته است بنابراين روزنامه نبايد منتشر شود.

وي درباره‌ي اين كه آيا موارد جديدي به عنوان شكايت مطرح شده است گفت: شكايتي به ما ابلاغ نشده است البته در حكم اشاره شده كه بعد از توقيف هم مواردي به عنوان تخلف وجود دارد كه پرونده‌اي در اين باره تشكيل شده است


آن گونه که خبر می رسد در ساعات ابتدایی شب گذشته جلسه ای اضطراری در محل خبرگزاری کار ایران برگزار شده تا نسبت به قرار گرفتن محدودیت های تازه بر سر راه فعالیتهای این خبرگزاری تصمیم گیری شود. به همین دلیل فعلا خبر تازه ای بر روی این خبرگزاری قرار نمی گیرد و مقرر شده تا در صورت تصمیم گیری در خصوص توقف فعالیت ایلنا، بیانیه توقف کار این خبرگزاری منتشر شود .این در حالی است که با وجود تغییر مدیر عامل این خبرگزاری و رفتن مسعود حیدری و جانشینی سید ابوتراب فاضل٬ ایلنا همچنان به فیلترینگ و ساقط شدن از عنوان رسمی تهدید می شود.

ایلنا تنها خبرگزاری رسمی داخل کشور است که تا به امروز مستقل از مدیریت دولتی و با پایبندی به اصول خبررسانی حرفه ای به اطلاع رسانی در حوزه های کارگری، زندانیان سیاسی، اخبار دانشگاهها و دانشجویان زندانی پرداخته است. ولی گروه های فشار داخل حاکمیت معتقدند که این خبرگزاری به عنوان تنها خبرگزاری پوشش دهنده اخبار کارگری ایران موجب خدشه دار شدن چهره نظام می شود. افزایش تهدیدات این چنینی بر روی خرگزاری کار ایران به واسطه تلاش برای پوشش مناسب اخبار دادگاه های مطبوعات و زندانیان سیاسی و دانشجویی از دلایل عمده این تعطیلی اجباری است. خبرگزاری ایلنا که در سال ۱۳۷۸ و با حمایت مالی خانه کارگر راه اندازی شد با پوشش مناسب وقایع کوی دانشگاه به عنوان یک خبرگزاری حرفه ای شناخته شد اما در طول ۸ سال گذشته به انحاء مختلف منابع مالی این خبرگزاری با تحدید مواجه شده و وزارت کار دولت نهم نیز تحت عناوین مختلف به شکایت از این خبرگزاری پرداخته است


حکم دلارام علی

وقتی حکم دلارام علی رو شنیدم از ناراحتی سردرد گرفته بودم. حکم شلاق برای یک فعال جامعه مدنی. چه معنی می تواند داشته باشد؟
عکس دلارام در 22 خرداد میدان هفت تیر اینقدر ناراحت کننده بود که هیچ وقت از توی ذهنم پاک نمی شود. برای دلارام چه کار می توانیم بکنیم؟؟ به نظر من باید همگی به این حکم اعتراض کنیم. غیر از حکم شلاق که خیلی عجیب بود حکم زندان دلارم هم هست که همگی حبس های تعزیری هستند.
به جای رسیدگی به شکایت دلارام از پلیس که سال گذشته به صورت وحشیانه ای روی زمین کشیدنش و بازداشتش کردند، امروز با یک حکم سنگین روبرو شده که لازم است همه ی ما که خودمان را فعال مدنی می دانیم حداقل با نوشتن در این مورد به این حکم اعتراض کنیم و حتی اگر شده دست به اقدامات عملی برای اعتراض بزنیم.

تغییر برای برابری : در پی احضار دلارام علی به دادگاه، او روز دوشنبه 11 تیرماه 1386در شعبه 15 دادگاه حاضر و دلیل احضارش را جویا شد اما در آنجا حکم اش به او ابلاغ و تنها به او اجازه داده شد که از روی حکم رونوشت بردارد .

دلارام علي، فعال اجتماعی، امور زنان و دانشجویی و از اعضای کمپین یک میلیون امضا، به دليل شرکت در تجمع مسالمت آميز 22 خرداد سال 85 در ميدان هفت تير تهران که در اعتراض به نقض حقوق زنان در قوانین برگزار شده بود به دو سال و ده ماه حبس، و ده ضربه شلاق، بدون هيچگونه تعليق، محکوم شد.

بر اساس حکم بدوي دادگاه انقلاب – شعبه 15، که رياست آن را قاضي صلواتي بر عهده دارد؛ ايشان به استناد مادتين 500، 610، و 618 قانون مجازات اسلامي، به اتهام فعاليت تبليغي عليه نظام به شش ماه حبس، به علتِ شرکت در تجمع 22خرداد به دو سال حبس، و در مورد اخلال در نظم عمومي به چهارماه حبس و ده ضربه شلاق محکوم گرديد. صدور اين حکم در حالي است که در موارد مشابه، بر اساس همين اتهامات و با استناد به مواد قانوني فوق، احکام متفاوتي براي ساير پرونده ها در نظر گرفته شده است؛ و اين مسئله نشان از عدم وحدت رويه قضايي در صدور احکام دارد.

در جاي ديگري از حکم صادره براي دلارام علي آمده است که بنا به گزارش سازمان اطلاعات استان تهران و ديگر شواهد و قرائن، بزهکاري ايشان احراز شده است. چنين برخوردي با فعاليت هاي مدني که متاثر از نگاهي امنيتي و توطئه نگر است، نه تنها استقلال قوه قضائيه را زير سوال مي برد، بلکه ادعاهايي همچون مردمسالاري و احترام به حقوق انساني و مدني را خدشه دار مي کند. بعلاوه، عدم به رسميت شناختن اقدامات مدني، که يک فعال اجتماعي را «بزهکار» خطاب کرده و وي را به تحمل «شلاق» محکوم مي کند، متناقض ترين و به تبع آن نامشروع ترين جنبة چنين حکمي است.